اصولا ادا در آوردن كار سادهای است، چه در برنامه زنده تلویزیونی باشد و چه در یك روزنامه مكتوب. قیافه گرفتن هم همینطور چه در مقام یك مسئول ناكارآمد و چه در جایگاه یك مجری تلویزیونی. سادهتر از همه اینها برنامهسازی در روزهای گرم تابستان است، حالا چه برنامههای زنده تو در توی شبكههای مختلف باشد و چه مسابقههای آبكی و جایزههای پولكی! حالا حسابش را بكنید در یك برنامه زنده تلویزیونی كه "تنها" _ تاكید میكنم_ تنها از گفتگو تشكیل شده (ساده ترین نوع برنامهسازی) هیچ نویسنده، اتاق فكر و یا شورای سیاستگذاری وجود نداشته باشدو برنامه تنها و "تنها" با قول و قیافه مجری بچرخد... همین میشود كه آقای مجری جوان دغدغه نسل سوم انقلاب را گردش شبانه _ بعد از ساعت 12 _ در خیابان و ماشینسواری برای تخلیه هیجانات عنوان میكند(اینكه ایشان در كدام فرهنگ و كشور و با چه سطح طبقاتی زندگی میكنند اصلا به طرح سوال ارتباطی ندارد!) حالا به اینها چاشنی اطلاعات(!) هم میزند و از فیلم هامون (حد اعلای سینمای ایران در منظر روشنفكرنماهای خیلی هنرمند!) مثال میزند، كه بازهم كاری نداریم در آن فیلم "جوان" چه كسی است و رانندگی در شب و تخلیه هیجانات در كدام سكانساش! همین میشود كه در ادامه، آقای مجری در یك تئاتر طنز تلویزیونی (بخوانید روحوضی آرسن لوپنی) از برخورد بد نیروی انتظامی با خودش(!) مثال میزند و اینكه چگونه یك تیم ارشادی نیروی انتظامی را دور هم جمع كرده(!) و آنها را مورد پند و اندرز قرار داده است!! و در انتهای این خیمهشببازی هم رو به فرمانده نیروی انتظامی پایتخت جمهوری اسلامی ایران میكند و طی دستورالعملی(!) به ایشان میگوید: "این رفتار شما باید درست شود!" توجه كردید چقدر ساده است كه آنتن را پر كنید؟! از دو مثال علمی _ تخیلی همراه با پانتومیم بدن(!) به یك نتیجه گیری كلی و ملی همراه با یك دستورالعمل شفاهی رسیدن خیلی هنر میخواهد، نه؟
نكته دیگر اینكه در ادامه، افاضات مجری جوان (بخوانید كودك) در مورد منتقد هم بسیار جالب توجه است، بویژه برای ریاست سازمان! "ما حتی اگر یك منتقد هم داشته باشیم، در برنامه حرفش را منعكس میكنیم." این جمله اگرچه نشاندهنده اوج نافهمی ایشان و دستاندركاران برنامه كوله پشتی از مفهوم انعكاس نظر مخالف و موافق در رسانه است، موید این نكته نیز هست كه دوستان نه تنها فهمی از رسانه و كاركرد آن ندارند بلكه حضور در رسانه جمهوری اسلامی ایران را هم درك نكردهاند، كه باید گفت مرحبا! لابد با وجود این تفكر خندهدار _ بخوانید افه روشنفكری _ باید در روزهای آینده منتظر حضور و یا دفاع از اشخاصی چون مریم رجویها باشیم چرا كه آنها هم جزو منتقدان این نظام هستند!
نكته دیگر برخورد متناقض مجری و گردانندگان برنامه با همین مثلا ایده "منتقد محوری" برنامهشان است، علی رغم ادعاهای عجیب و غریب ایشان در دفاع از منتقد (حتی یكی!) برخورد(بخوانید بیتفاوتی و بیخیالی) با اعتراضات شدید مردمی و انبوه تماسها و اس ام اس های ارسالی به برنامه، روابط عمومی شبكه سه و سازمان صدا و سیما، آواز دهل برنامه كوله پشتی را به گوش همه رساند؛ كه به شدت از دور خوش بود و بس. قطع تماس تلفنی دو نفر از منتقدان در برنامه یكشنبه شب و تمسخر ایشان در برنامه دوشنبه شب كه مجری در ابتدای برنامه گفت: "امشب دیگر تلفن خندهدار نداریم! " ( امیدواریم منظورشان جناب میری نبوده باشد) به خوبی نشان میدهد كه آمارها، خواندن اس ام اس ها و پخش تلفنها فقط زمانی به كار این برنامه میآید كه تعریف و تمجید از برنامه باشد و شخص مجری. دقت دارید كه برنامهسازی چقدر ساده است؟! جالبتر آنكه بعد از انتقادات دادستان نظامی تهران و بیان منطقی ایشان در ارائه آمار شكایاتی كه هنوز هم به صدور رای منجر نشده است، آقای مجری در كمال وقاحت میگوید: همینكه شما قبول میكنید اشتباه كردید، كافیه! و تلفن قطع میشود...آیا این یعنی یك برنامه حرفهای؟ آیا این مجری آدم منصفی است و این برنامه بیطرف است؟ بهتر نیست آقای مجری غرضورزی و عناد خود با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی نیروی انتظامی و نیروی مقاومت بسیج را كمی زیركانهتر در برنامه زنده تلویزیونی عیان كند؟!
و نكته آخر اینكه عذرخواهی مجری و دستاندر كاران برنامه مذكور از پیشگاه مردم و نیروی انتظامی كمترین خواستهای است كه "باید" چشم در چشم مردم و در مقابل دوربین انجام شود، حتی اگر كمی دیر شده باشد كه هم در اخلاق رسانهای و حرفهای مرسوم است و هم در آداب اجتماعی و اخلاق اسلامی. اگر البته این اصول مورد قوبل آقایان باشد!
گفتنی كه بسیار است اما از آنجا كه این برنامه ارزش چندانی برای چرخش قلمی كه بسیار مقدس است(مانند همان صندلی اجرا در قاب رسانه تنها حكومت اسلامی مستقل جهان) ندارد، سطرهای بالا تنها در دفاع از مظلومیت نیروی پرتلاش انتظامی كشورعزیزمان قلمی شد.
راستی با توجه به آنچه ذكر شد و توهین های پی در پی گردانندگان این برنامه به مخاطبان خود، بهتر نیست نام برنامه از كوله پشتی برای پرواز به سوی فردا به "كوچه پشتی" و مختصات خاص خودش تغییر یابد؟
و یك سوال پایانی، آقای ضرغامی! خروجی دانشكده صدا و سیما چیست؟ چند درصد از فارغ التحصیلان آن مجموعه علمی وابسته به سازمان صدا و سیما وارد جریان حرفهای تولید در این سازمان میشوند؟ آیا حضور افراد غیرحرفهای، بیسواد، ناآگاه و بعضا مغرض در آن رسانه، به معنی ضعف اساسی در آن نهاد علمی در تربیت نیروهای خبره نیست؟